نامه ای به امام رضا{ع}

به آستانه محبت تو دامن دامن حاجت میاوریم و صحرا صحرا کرامت می بریم.چه کنیم دست و دامن ما کوچک است و الی دریای احسان تو بی کران است.ای آقا!چه عظمتی داری؟میلیون میلیون انسان به پیشت میاید و مشکلاتش را به تو وا گزار می کند و تو بی منت کلید دریای بی کران خود را به ان ها می دهی.با دلی پر به پنجره ی فولادین تو تکیه می کنم و آن جاست که دلم را برای تو حراج می کنم تا شاید خریدارش باشی.ای آقای غریب،ما چه پر توقعیم؟در حرم تو که وارد می شویم در سقا خانه ی خود گلوی تشنه ی ما را سیراب می کنی،با کبوتران خود بال پرواز به ما می دهی،با پنجره ی فولادین خود دروازه ی مهر و محبت را بر ما می گشایی ولی باز پیش تو گله از مشکلات می کنیم.وقتی سجاده ام را در حرم تو باز می کنم خود را در آسمان ها می بینم و آن جاست که از لطف و کرمت اشک هایم مانند ابر های بهاری به آغوش قالیچه های توی حرمت می پیوندد.ای مولای من! ای امام غریب دنیا عوض شده!به جای این که ما از تو میزبانی کنیم تو میزبان غم و غصه و مشکلات ما هستی.می دانم در مهمان نوازی وفا نکرده ایم ولی ما تو را ان قدر دوست داریم که همان طور که خودت این جا غریبی هزاران غریبه به پیشت میایند و به تو توسل می کنند.ای آقا من همان آهویم که ترس خود را در دامان تو فرو ریخت،من همان آهویم که هنوز ضمانت بدریغ تورا فخر می کند. آقا،نشانی ساده ی تو از یاد هیچ کس نمی رود.ای مولای من! تو واقعا رضایی چون رضایت همه را به خود جلب می کنی.آقای من،مولای من،ای امام غریب دیگر حرفی با تو ندارم.در آخر از همه می گویم : اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

پایان

.................................................................................................................

ای امام اطلسی ها اطلس وجودت را بر چهره ی بی لبخند من پیوند بزن تا با وجود تو روحی تازه پیدا کنم .

از پشت پنجه ی دلتنگی ها به دنبال تو می گردم . برق ضریح طلائیت ، چشمم را دگرگون می کند و اشک های بهاری مرا سرازیر می سازد . ای سایه سار همیشه من . آرزو دارم دست های مهربانت ، دست های کوچک مرا بگیرد و به آسمان ها و بالاتر از ابرها و سیاهی ها پرواز دهد .

پایان

...............................................................................................

دل من پر می کشه تا بسوی بارگاتون

تا به سوی گنبد و اون حرم زرد طلاتون

اشک مهمون چشامه اسم تو باز رو لبامه

لحظه زیارت تو تا همیشه تو چشامه

می دونم که تو می دونی تمام راز دلمو رو

کاشکی دعوتم کنی تا باز بگم من مشکلم رو

دل من آروم می گیره وقتی نام تو رو می گم

مهر توکه توی جونه عوض دنیا نمی دم


[ بازدید : 157 ] [ امتیاز : ] [ نظر شما : ]
[ ] [ ] [ ]
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]